شاد میگویم

شادمانم

شاد میگویم

شادمانم

شادمان باش

  • ۰
  • ۰

15 دی 94

یوهووووو

خب. سرو سامون دادن به خونه ای که چند روزه حس و حال انجام هیچکاری توش نداشتی، سخت و وقت گیره. ولی بالاخره تموم شد. به خونه و کارای عقب افتاده ی خونه و همچنین به ظاهر خودم رسیدم و الان حالم عااالیه. و این منم، دختری که میخواد با انرژی به سمت رویاهاش بره. الان میخوام برم واسه خودم یه شربت آلویه ورا ی ماماتون پز آماده کنم و بخاطر  زحمتای امروز از خودم قدردانی کنم. بعدشم میخوام برم دفترچه ی محترم کنکور رو بخرم.;-)

به به. چقد کار دارم و این یعنیی من ادم فعالی هستم یا میتوونم باشم.

یوهووووووو

۱۵ دی ۹۴ ، ۱۸:۳۴ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شادان ....

گذشته

دو روز گذشته تنش خیلی زیاد بود و حالم خیلی بد بود. اما نمیشه زندگی رو اینجوری ادامه داد. باید بلند شد و همه چیز رو از نو شروع کرد. سخته. همه چیز به هم ریخته اس. ذهنم.خونه و...

اما باید شروع کرد. نمیدونیم چقدر وقت داریم فقط میدونیم که باید قدرشو دونست. من  در حال یادگیری ام و گذشته گذشته



از وبلاگ شاد میگویم

  • ۹۵/۰۴/۱۹
  • شا دان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی