شاد میگویم

شادمانم

شاد میگویم

شادمانم

شادمان باش

۵۱ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بازم 23 دی

ن کجای قصه باختم؟

چندین روز پیش ماجرایی پیش اومد که واسم خیلی تلخ بود و زندگیمو تلخ کرد. اینجا هم به تلخیش اشاره کردم و گفتم که باید بلند شم و به ظاهر بلند شدم. من دیگه بخاطر اون جریان گریه نکردم. من خندیدم. بارها  و بارها. به سفر رفتم.حال و هوایی عوض کردم و خندیدم. برگشتم. تفریح کردم و خندیدم. ولی الان که نگاه میکنم میبینم اون قضیه واسه من تموم نشده .چون الان که دوباره شرایطی پیش اومده که من احتمالا باید با نفر اصلی ماجرا ملاقات کنم، همه ی اینا یادم اومده. و این چیز جدیدی نیست و اما موضوع بعد

یه دوستی داشتم تو خوابگاه که خیلی خیلی با هم صمیمی شده بودیم. تقریبا بهترین دوست خوابگاهیش بودم و البته اون بهترین دوست من نبود. اما همیشه سنگ صبورش بودم. خیلی هم دوستش داشتم. یه ماجرای عشقی کوچولو هم داشت که هربار در مورد اون میخواس حرف بزنه بامن حرف میزد و منم حتی شب امنحان عین احمقا میشدم سنگ صبورش. یه بار سر یه ماجرای دیگه رابطمون کدر شد. بعد یه نصفه شب زنگ زد و هرچی تونست به من گفت. و بعدنا هم بهم گفت که درسته که تو فلان زمینه خیلی همراهم بودی. اما خب تو واسه ایکس و ایگرگ هم همینطور بودی و حتما این سلیقه ی شخصیته. خلاصه اینکه ایشون یه جورایی فک کرده بود من خوشم میاد از ماجراهای عشقی این و اون سر دربیارم. الانم که به جمله اش فکر میکنم حالم بد میشه. 

حالا چرا الان دارم میگم. چون امروز با همین دوستم اس ام اس بازی میکردم. عصر به من پیام داده که ببخشید صبح نتونستم حرف بزنم فردا زنگ میزنم در مورد خواستگارم میگم واست. خب چرا این خانوم باید همچنان فکر کنه واسه من جالبه؟ واقعا من اینقد الاف بنظر میام؟ خب احتمالا اره. 

و نکته ی اخر: شاید من ماجرای دوم رو هم مثل اول کنار گذاشتم. واسه همینه که یه پیام معمولی خاطرات تلخ قبلی رو واسم زنده میکنه.درست مثل ماجرای اول. که دیدن یه ادم همه چیز رو یادم میاره. حتی تصور دیدنش



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

23 دی 94

NLP

Neuro-Linguistic Programming (برنامه ریزی عصبى- کلامى)


معناى ابتدایى این هست که هرکسی به­ واسطه قدرت کلام می‌تواند بر سیستم عصبی‌ تأثیر بگذارد و ذهن خود یا دیگرى رابرنامه‌ریزی کند! این علم، در کشورهاى اتحادیه اروپا و ایالات‌ متحده بسیار شناخته‌ شده ا­ست. حتی در فرم استخدامِ برخى


سازمان‌ها هم میزانِ آشنایی با NLP مورد پرسش قرار می گیرد.

در واقع می توان گفت NLP علم موفقیت و تغییرات سریع فردى ست.ابتدا مروری داشته باشیم بر تاریخچه‌ای از NLP:خب، داستان شکل‌گیری ان ال پى از دهه ی هفتاد میلادی آغاز می گردد.روزی، دو نفر به نام­ های ریچارد بندلر و جان گریندر به‌طور اتفاقى در ساعتِ آزاد دانشگاه باهم آشنا و مشغولِ صحبت می شوند. این صحبتها، آنها را متوجه یک هدف مشترک می کند!  هدف مشترک شان را در قالب سؤال ایجاد می کنند:آیا موفقیت در زندگى شانسى است؟ یا قاعده و فرمول دارد؟آنها باور داشتند که اگر موفقیت در زندگی، شانسی باشد خب قطعاً هیچ کسی هیچ نقشی در تعیینِ آن نخواهد داشت!اما اگر قرار باشد قاعده و قانونی برای موفقیت در نظر گرفت می­ بایست آن را کشف کنند و در اختیار همه ی مردم بگذارند.ریچارد و جان، همچنان در حال مطالعه و تحقیق بودند تا اینکه تصمیم گرفتند رمزِ موفقیتِ موفق‌ترین آدم‌هایی که در دسترس شان بود را بپرسند! آنها این راه را، به عنوان سریع ترین راهکار ارائه دادند.برای همین، لیستی بلندبالا از اسامیِ چهره ­های موفق تهیه کردند.

با مصاحبه و گفتگوهای طولانی که با این اشخاص صورت گرفت حجم گسترده ای از اطلاعاتِ پراکنده بدست آمد. ریچارد و جان همچنان با تلاش­ های خستگی ناپذیرشان ادامه می دادند تا اینکه این زحماتشان منجر به آشنایی با سه انسانِ نابغه شد!

١- خانم ویرجینیا ساتیر

٢- آقاى فریتز پرلز

٣- دکتر میلتون اریکسون

نتیجه تحقیقاتشان روى این سه نفر NLP را پدید آورد.

١- خانم ویرجینیا ساتیر: متخصص خانواده‌ درمانی بود. زوج‌هایی که در آستانه جدایى بودند بعد از مشاوره با ایشان،

به زندگی مشترکشان برگشته و زندگی عاشقانه ای را از نو آغاز میکردند.

٢- آقاى فریتز پرلز: انسان‌شناس و متخصص طب کل­ نگر یا گشتانت درمانى. او براى مشاوره و درمان یک سوژه،

از همه‌ی زوایا به موضوع نزدیک می‌شد و با درکِ بهتر، نتیجه ی خوبی بدست می آورد.

٣- مهم‌تر از همه، دکتر میلتون اریکسون، متخصص و نابغه بزرگ رفتاردرمانی ست.

دکتر میلتون اریکسونِ باهوش و خلاق، تأثیرگذارترین و جذاب‌ترین شخص در تحقیقاتِ ریچارد و جان بود.

جا دارد جمله ی معروفی از ایشان را به یاد آوریم:*اگر تمام مردم کره زمین یک مشکل ذهنى و روانى واحد داشته باشند من هرکدام را با یک روش منحصر به‌ فرد و جدید درمان می‌کنم !!!*روش‌های درمانى، رفتار، شخصیت و سبک زندگى ایشان بسیار خاص بود. تا آنجا که باعث شد جان گریندر و ریچارد بندلر از او بخواهند سه ماه با ایشانزندگی کنند تا از تمامیِ لحظات ویدئویی تهیه نمایند. این فیلم هم‌اکنون در کالج سانتا کروز کالیفرنیا موجود است. پس از تحقیقات دامنه‌دار و وسیع ریچارد و جان به این نتیجه رسیدند که:موفقیت یک علم است! قاعده و فرمول دارد. براى همه در دسترس، قابل‌ آموزش و یادگیرى ست.

در واقع، NLP از الگوی رفتارى انسان‌های فوق‌العاده موفق به وجود آمد.

حالا، فرمول موفقیت چیست؟

ساختار کلامىِ خاص افراد!

این ساختار، بر روى عمیق‌ترین لایه‌های ذهن تأثیر می‌گذارد و موجب برنامه‌ریزی موفقیت می‌شود.

در کنارِ ریچاردِ متخصص کامپیوتر، جان گریندر، زبانشناسی بود که به تأثیرِ عمیق و جادوییِ کلمات بر ذهن پی برده بود. آن دو واقعاً مکمل هم بودند!

آنها تصمیم گرفتند برای مجموعه اطلاعات بدست آمده که همان، فرمول علمیِ موفقیت بود، نامی همه فهم انتخاب کنند.

NLP – Neuro-Linguistic Programming نامِ منتخب شان بود.

تمام تلاش ما در NLP ،شناختِ مکانیسم پیچیده ی ضمیر ناخودآگاه است. چرا که کلام بر ضمیر ناخودآگاهِ ذهن، تأثیر مستقیم دارد!ضمیر ناخودآگاه، در قسمتى از نیمکره سمت راستِ مغز واقع شده که می­ توان به عنوانِ قدرتمندترین نرم‌افزار مدیریت اطلاعات،که تاکنون شناخته شده، مورد بررسی قرار داد.یک نمونه از وظایف ضمیر ناخودآگاه این است که هر لحظه بر عملکرد ۱۷ میلیارد از سلولهای بدن نظارت دارد و همزماندر حال برنامه ریزی­ های جدید است! با کمی تمرکز به اطراف، خواهیم دید که هر لحظه در حال دریافت حجم زیادی ازاطلاعات هستیم که از محیط به ما منتقل می­شود. مثلِ تصویر، صوت، بو و … .این اطلاعاتِ عظیم، ابتدا از طریقِ حواس پنجگانه، خواه/ ناخواه، وارد شده، سپس به‌ واسطه‌ی سیستم پیشرفته و پیچیده شبکه عصبى، بدون کم‌وکاست، به ذهن ما راه می ­یابند. از این روست که اطلاعات در اختیار ضمیر ناخودآگاه قرار می‌گیرند.ضمیر ناخودآگاه درواقع قوی‌ترین نرم‌افزار پردازش و مدیریت اطلاعات است.او حجم زیادى از اطلاعات را فیلتر کرده، سپس بر روى اطلاعات باقیمانده پردازش می­ کند.حاصل پردازش ضمیر ناخودآگاه بر روى آن اطلاعات براى ما دو دستاورد حیاتى و سرنوشت‌ساز در پى دارد.محصولاتِ ارزشمند و سرنوشت‌ساز این پردازش عبارتند از:

١- تولید رفتار

٢- تولید باور

ضمیر ناخودآگاه حداقل ٨٠٪ شخصیت و سرنوشت ما را می‌سازد.

محرک ابتدایى ذهن، کلام است! که در ادامه، منجر به شکل‌گیری و ساخته‌شدن تصویر و وضعیت احساسى می‌شود.

در واقع؛ ضمیرِ ناخودآگاه واسطه‌ی بین روح و ضمیر خودآگاه است.

منبع: پدیده فکر مهتر. 

پ.ن: این درس اول بود. د



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

22 دی 94

سوال

امروز تو سریالی که داشتم میدیدم چند تا سوال مطرح شد که ذهنمو درگیر کرده.

Do you know who you are?

IS this the life that you want?

....

۲۲ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۷ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
شادان ....

چالش

تغییر عادتها یک چالش بزرگه و دارم سعی میکنم از هر طریقی که بلدم از پسش بربیام.  ان ال پی راهیه که بنظرم میرسه.



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

15 دی 94

یوهووووو

خب. سرو سامون دادن به خونه ای که چند روزه حس و حال انجام هیچکاری توش نداشتی، سخت و وقت گیره. ولی بالاخره تموم شد. به خونه و کارای عقب افتاده ی خونه و همچنین به ظاهر خودم رسیدم و الان حالم عااالیه. و این منم، دختری که میخواد با انرژی به سمت رویاهاش بره. الان میخوام برم واسه خودم یه شربت آلویه ورا ی ماماتون پز آماده کنم و بخاطر  زحمتای امروز از خودم قدردانی کنم. بعدشم میخوام برم دفترچه ی محترم کنکور رو بخرم.;-)

به به. چقد کار دارم و این یعنیی من ادم فعالی هستم یا میتوونم باشم.

یوهووووووو

۱۵ دی ۹۴ ، ۱۸:۳۴ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شادان ....

گذشته

دو روز گذشته تنش خیلی زیاد بود و حالم خیلی بد بود. اما نمیشه زندگی رو اینجوری ادامه داد. باید بلند شد و همه چیز رو از نو شروع کرد. سخته. همه چیز به هم ریخته اس. ذهنم.خونه و...

اما باید شروع کرد. نمیدونیم چقدر وقت داریم فقط میدونیم که باید قدرشو دونست. من  در حال یادگیری ام و گذشته گذشته



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

بازم 14 دی

امروز من

کل امروز رو گریه کردم و سریال دیدم و خوابیدم. عجب روز مفیدی. 

ولی بسه دیگه. الان باید برم دوش بگیرم و زندگی رو از اول شروع کنم



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

14 دی 94

سرم درد میکنه

سرم درد میکنه. خیلی شدید. چشمام هم. و دلم هوای گریه داره. به جایی رسیدم که تا ده سال دیگه هم انتظارشو نداشتم برسم. اما رسیدم. و تلخه. 

یه لگد زدم انگار به همه چی. هرچند، میدونم آدمی نیستم که تو این وضع بمونم. ولی  الان تو این لحظه دچار استیصالم. واقعا آدمها موجودات پیچیده ای ان.  

الان زیر پتو هستم. گوشی به دست. صداهایی از بیرون پتو میاد. مث صدای کارکردن با لپ تاپ. صدای شومینه، صدای تهویه ی دستشوییی. 

خلاصه، اصن واسه چی دارم اینا رو میگم. نمیدونم. فقط شاید نیاز دارم یکم چرت و پرت بگم الان



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

13 دی 94

circle of excellence

گفته بودم که دارم در یک دوره ی بین المللی  NLP  شرکت میکنم. تمرینی هست بنام  circle of excellence  تصور میکنید   که نمیدونم دقیقا چی ترجمه میشه. دایره ی فوق العادگی شاید. 
تمرین اینطوریه که شما یک دایره رو تصور میکنید که در اون همه چیز عااالیه. و هر موقع شما وارد اون دایره میشید، در بهترین حالت خودتون قرار میگیرید و فوق العاده عااالی عمل میکنید. 
قبل از ورود به دایره چشماتون رو ببندید و اون دایره رو با جزییات ظاهر و رنگ و... تصور کنید. بعد یک زمانی رو در زندگیتون به خاطر بیارید که در یک زمینه ای بی نقص و عالی عمل کردید. جزییات اون زمان رو حس کنید و با اون حس وارد دایره بشید. 
 هی باید روی احساس عالی بودن و قدرت کار کنید و بعد بیایید بیرون. مجددا یک لحظه ی عالی دیگه رو احساس کنیدو  دوباره وارد دایره بشید این کار رو هر زمان فرصت کردید تکرار کنید. 
یادتون باشه این دایره رو میشه جابجا کرد. پس هرجا تو زندگیتون با چالشی مواجه شدید، دایره رو ببرین اونجا و برید توش. و با قدرت حلش کنین. وقتی درون دایره هستید تصمیم بگیرید که برای حل اون چالش چه خواهید کرد.
شاد باشین.


من که حالم عااالیه
۱۳ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شادان ....



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

12 دی 94

خب، به درخواست یه دوست خوب میخوام اسم دو تا از کتابای خیلی تاثیرگذار رو واستون بگم و پیشنهاد بدم بخونیدشون. 

اولی کتاب نیروی بیکران آنتونی رابینزه که واقعا یه کتاب خیلی کامله. به همه چی اشاره کرده، از تنفس و تغذیه گرفته تا زبان بدن و کنترل ذهن و...

کتاب دوم نمیدونم به فارسی ترجمه شده یا نه اما انگلیسی بسیار روان و ساده ای داره. اسمش هست

 attract money now.

این کتاب رو جو ویتالی نوشته و در مورد جذب پول هست. البته راهکاراش برای جذب همه چیز در زندگی کاربرد داره. 

من این دو تا کتاب رو خیلی دوست دارم. 

 کتاب شکرگزاری راندابرن رو هم بنظرم تهیه کنین و باهاش پیش برین. البته خودم هنوز دوره اش رو تکمیل نکرثم. اما اونایی که دوره ی ۲۸ روزه ی این کتاب رو گذروندن خیلی راضی بودن از نتایجش. 



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

10 دی 94

اثر

به به. سال نو داره میاااد. و من خوشحالم. 

 یه دوست دارم که از نظر روحی به هم ریخته اس و من باید یادش بیارم که رویاهاشو زندگی کنه. 

یه به اصطلاح خاله دارم که زندگیشو چندسالیه داره با کارای خونه تلف میکنه. در واقع هیچ کاری نمیکنه جز کار خونه. باید یادش بیارم که زندگی کنه و اینکه بدبینی رو کنار بذاره.  

یه مامان دارم که باید  دلتنگیاشو کمرنگ کنم 

 یه عااالمه مطلب دارم واسه یاد گرفتن

 و مامان همسر که باید کمکش کنم دنیا رو یه جور دیگه ببینه.

 من میتونم اثر خوبی رو این دنیا بذارم



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان
  • ۰
  • ۰

بازم 9 دی

تحقیقات من

تحقیقات من نشون داده که راستی راستی زندگیت عین ذهنته. یعنی خیلی بررسی کردما که میگم. وقتی منفی بافی کنی هی اوضا بدتر میشه. 

دیگه اینکه، راستی راستی باید اونجوری که میخوای زندگی کنی. اگه دنبال یه خونه زندگی شیک هستی، همین الان هرجا هستی خرت و پرتای اضافی رو بریز از خونت بیرون. مرتب باش.. تا حد امکان شیک باش. ببین یه جوری درا به روت باز میشه که نگو.

برعکسشم کاملا صادقه. 

خب. پس پیش به سوی زندگی. 

 اخ جوووون. چه زندگی باحالی رو دارم شروع میکنم در استانه ی سال نو

یوهووووووووو



از وبلاگ شاد میگویم

  • شا دان