مدت زیادی نبودم و امروز انگار روز تولدمه. چون خیلی چیزا رو دوباره شروع کردم. از جمله نوشتن تو این وبلاگ رو. از این مدت که نبودم بگم. حدود یک هفته سفری داشتیم به ترکیه. اولین سفر خارجی من بود که تجربه ی دوست داشتنی ای بود.البته اواخر سفر یه سرمای وحشتناک خوردم که هنوز که هنوزه, همراهمه. قبل از رفتنمون همه میگفتن وحشتناک سرده, ولی واقعا در مقایسه با هوای سرد تهران, اونجا بهاری,بود. حسی که میگرفتم بسیار شبیه حس ایران بود. ادمها, دعواهاشون, چهره هاشون. تنها تفاوت این بود که خانومها بعضیاشون بی روسری بودن بعضیا با روسری. البته در کمال تعجب چند خانم چادری هم دیدم. اما چهره ها درکل خیلی طبیعی تر از ایران بود. از گونه ها ی برجسته و لبهای تزریقی خبری نبود. بینی عمل شده دیدم ولی خیلی کم, ابروها مدل های ساده ای داشتند و به هیچ وجه مثل ایران نبود. البته اینم بگم که توی ایران هم این موضوع در تهران فوق العاده فراگیر شده و توی سفری که به شیراز داشتم, متوجه شدم که چقدر دخترای شیرازی در عین اهمیت دادن به تیپ و مدل لباس پوشیدنشون, چهره های طبیعی داشتند. ارایش ها کم نبود ولی چهره فرم طبیعی داشت, و اتوبوسهای شیراز, برخلاف متروی تهران, منو متعجب نمیکرد.
بگذریم, استانبول شهر قشنگی بود. دوسش داشتم, خیابان استقلال یک خاطره ی فراموش نشدنی بود. خیابونی که هرگوشه اش تیاتر یا موسیقی ای در حال اجرا بود و مردم از ملیت های مختلف اونجا جمع بودند.
یه نکته ی خیلی جالب که توجه منو جلب کرد این بود که چقدر میشه از واردات لباس از ترکیه پول درآورد. برندها آف های فوق العاده ای داشتند, طوری که من یک پالتوی بسیار زیبای defacto رو به قیمت ۴۰ لیر خریدم یعنی حدود ۴۵۰۰۰تومان به پول ما. بعضی جیزای دیگه هم خیلی ارزون بود. مثلا گلابی بسیار خوشمزه فقط یک لیر. و ما تو تهران کلا با این قیمت میوه ی درست خسابی نمیتونیم پیدا کنیم بگذریم.
زیباتزین جایی که در ترکیه یدم جزیره ی بیوک آدا بود. واقعا طبیعت رویایی بیوک آدا تحسن برانگیزه و واسه همسر سفرهای دریایی هیجان انگیز ترین قسمت ماجرا بود.
- ۹۵/۰۹/۲۸