وقتی من میدونم که الان حمایت نمیشم, یا اینکه میدونم اگر حمایتی هست واقعی نیس و فقط یه مشت کلمه و اداس باید چجوری برم جلو. چجوری باید توانمو حفظ کنم و از مسیرم بیرون نیام. خیلی برام سخته. من همه ی عمرم کارم حمایت بوده. ادمها اگه از الفبای انگلیسی خوششون اومده کمکشون کردم برن تا اخرش. اگه یکی گفته دلم باشگاه رفتن میخواد هلش دادم تا حرفه ای شدن.هول دادم ادمها رو برای نترسیدن. برای ریسک کردن. برای دنبال کردن رویاهاشون. خب کسی اینجوری اینکارو واسه من نمیکنه. اشکال نداره. اما کاش لااقل دلسردم هم نکنن. کاشواسه هر کاری که میخوام بکنم صدبار نه نشنوم و کاش......

اعصابم خورده. امروز یه مصاحبه ی کاری رفتم بااینکه از اول تقریبا مطمین شده بودم نمیخوام برم. به خاطر انرژی منفیای اطرافیان البته. . ولی دیگه قرار رو فیکس کرده بودم. رفتم مصاحبه. مثل قبلنا, مدیر بسیار خوشش اومد که بامن کار کنه. معمولا در مصاحبه هام همینجوریه. ادمها در همون چند دقیقه ی اول به این نتیجه میرسن که من گزینه ی خوبیم واسه شرکتشون. اما من ته دلم ارامش نیس. چون حمایت نمیشم. چون هی نه میشنوم. چون منو مردد میکنن. تو تمام زندگیم همین بوده. همیشه تو ذوقم زدن. حالا یه عده با گفتن اینکه این هدف واسه تو بزرگه دلسردم کردن یه عده باگفتن اینکه اینکار واسه تو کوچیکه اقاهه گفت از شنبه بیا سرکار. من گفتم اگه قرار باشه بیام از یکشنبه. اجازه بدین تا شنبه فکر کنم. و الان مثلا دارم فکر میکنم. شرکت بدی نبود. ولی اونقدرها هم خفن نبود که کاملا به دلم نشسته باشه. ولی مشکل من الان این شرکت و کار خاص نیس. تو برنامه های دیگه ام هم همینه. من دلم حمایت میخواد ولی ادمها فقط تو چیزایی منو حمایت میکنن که صد در صد باهاش موافقن و اونم به شرطی که با برنامه های خودشون تضادی نداشته باشه. ولی من میخوام ادمها به برنامه ها و هدفهای من فارغ از خودشون احترام بذارن